تركهاي سومر، بانيان تمدن بشري ( قسمت دوم )
سومرها به عنوان بانيان تمدن بشري، خدمات زيادي را به بشريت کرده اند. از جمله كارهاي مهمي كه سومريان براي بشريت كرده اند:
آفريدن قانون و اولين بانيان حقوق بشر، اداره جامعه بر اساس قانون، اختراع چرخ، پايه و اساس علوم و صنايع مختلف را گذاشتند كه بعدا توسط ديگران تكامل پيدا كرد، پايه و اساس شيمي، رياضيات، داروشناسي و ...
تقسيم هر شبانه روز به 24 ساعت و هر ساعت به 60 دقيقه و هر دقيقه به 60 ثانيه، كشف و به كار گرفتن انواع فلزات، اشعار و داستانهاي سومر که از لوحه هاي سومري بازخواني شده، نشان ميدهد که پايه ادبيات را نيز آنها گذاشتند.
اختراع خط اول هيروگليف و بعدا خط ميخي از كارهاي ديگر سومريان هست، داريوش هخامنشي 3500 سال بعد، با استفاده از همان خط ميخي اختراعي سومرها كتيبه هاي خود را به سه زبان ايلامي، اكدي و پارسي نويساند.
هنر پيکر تراشي، معماري را بنيان گذاشتند و هنر ساختن مهرهاي استوانه اي را آفريدند، که با هنرمندي بي نظير با اشکالي خيلي ظريف حکاکي شده بودند و بعد از كشيدن آن بر روي لوحه گلي، اشکال آن در کليت ديده ميشد، اين هنر بعدها در بين مصري ها و يوناني ها نيز پخش شد.
سومر ها براي اولين بار در تاريخ، براي اداره کشور مجلس شورايي ايجاد کردند، که از دو تالار، تشکيل شده بود، يکي محل ريش سفيدان و ديگري محل جوانان بود. ايجاد سيستم قضايي پيشرفته که براي اولين بار مجرمين بر اساس قانون دادگاهي ميشدند. در هر جلسه دادگاه در سومر، 4 قاضي همزمان شرکت ميکردند.
در ساحه فلسفه و مذهب نيز سومرها خدمات زيادي را به بشريت کردند. طرز آفرينش انسان، عقيده به دنياي زيرين، قيامت، طوفان نوح، جدايي روح از جسم و انتقال آن به دنياي زيرين به هنگام مرگ، عقيده به خير و شر، روشنايي و تاريکي و. . .، همه تفکرات فيلسوفان سومري بود که بعدها در بين اقوام سامي پخش شده و الهام بخش کتب مذهبي يهوديان، مسيحيان و مسلمين شده است.
حضرت ابراهيم ساکن سومر بود، که در سال 2050 ق.م. از آنجا کوچ کرد، يعني زماني که سومرها بعد از بدست گرفتن دوباره حاکميت سومر، به سامي ها خيلي فشار ميآوردند.
پروفسور woolley كه از طرف دانشگاه پئنسيلوئييا و موزه بريتانيا بعنوان رئيس هيت كاوشگري در شهر اور بدانجا فرستاده شده بود بعد از سالها تحقيق مينويسد"خلق سومر در بين النهرين 2500 سال قبل از مصريان تمدن بشري را بنا نهادند" وي فرضيه قديمي بودن تمدن مصر را با مدارك قطعي طرد كرده و مي نويسد" سومريان در 3500 سال قبل از ميلاد مراحل پيشرفته تمدن را پشت سر گذاشته بودند و به مصر، آسياي صغير، يونان، آشور و غيره راه تمدن را نشان داده بودندַ
لئو پووانت از سومر شناسان معروف مينويسد: از 3000 سال ق م تمدن درخشان شهرهاي سومري سامي ها را از شبه جزيره عربستان به خود جذب كرد و آنها بتدريج بخش عمده اي از جمعيت سومر را تشكيل دادند و از 2350 ق م توانستند حاكميت سومر را به مدت 150 سال بدست بگيرند. اكدها وقتي كه سومرها در 2109 ق م دوباره حاكميت را به دست گرفتند شديدا با سامي ها بدرفتاري كرده و در نتيجه عده اي از آنها مجبور به مهاجرت به فلسطين و مصر شدند و تمدن سومر را با خود بدانجا ها بردند و بعدها تمدن مصر ، فنيقيه و تمدن يهوديان را بنا نهادند. يك عده اي نيز در كنار موصل، نينوا، ساكن شده و بعدها دولت آشور را ايجاد كردند. دو قبيله etrusk و سيكول نيز به طرف غرب كوچ كرده و در يونان، كرت، جنوب ايتاليا ساكن شده و تمدنهاي اوليه آن سرزمين ها را به وجود آوردند.
رنه گروسه فرانسوي معتقد هست كه سومريان بدون شك تمدن خود را از مردم آذربايجان كسب كرده اند.
هروزني "B. Hrozny" دانشمند چك، كسي كه براي اولين بار موفق به قرائت و ترجمه لوحه هاي هيتي شد؛ آذربايجان را اقامتگاه ثانوي سومري ها ميداند ( جامعه بزرگ شرق، صفحه 161 )
ساموئل نوح كريمر سومر شناس معروف كه خيلي از لوحه هاي سومري را ترجمه كرده در كتاب "الواح سومري" صفحه 258 تاييد مي كند كه سومرها از آسياي ميانه و از طريق قفقاز به آذربايجان آمده، و بعد از سكونتي دراز مدت در آنجا، به بين النهرين مهاجرت کرده و در آنجا ساكن شدند. وي ادامه ميدهد: سومر ها در ايجاد تمدن آراتتا در آذربايجان و تمدن هاي باستاني درغرب ايران نقش بزرگي داشتند. آراتتا، 5000 ق م در آذربايجان زندگي ميكردند و بعدها از آنجا به بين النهرين کوچ کردند.
چارلز بارني عالم تاريخ شناس انگليسي بعد از تحقيق روي آثار پيدا شده از گورتپه و حسنلو در آذربايجان به اين نتيجه رسيده كه صنعت فلزكاري اولين بار در آذربايجان شكل گرفته است. ( مجله ميراث فرهنگي، سال3، شماره 5، ص 53 )
باستان شناسان دامنه هاي جنوبي قفقاز را گهواره صنعت فلزكاري دانسته و تاييد ميكنند كه مواد اصلي در ساخت مفرع يعني مس و قلع در گنجه استخراج ميشده و معادن قلع 7000 ساله اين منطقه يادگار آن دوران هست.
ساموئل هوك در كتاب "تاريخ اوسانه در خاورميانه" ريشه نژادي سومريان را با ساكنين قديم آذربايجان قوتتي ها، لولوبي ها، سابير ها، گيلانكاسپي ها و غرب ايران کاسسي ها، ايلاميان يكي ميداندַ
هنري فيلد در كتاب "مردم شناسي ايران ، صفحه 175" سكونت سومر ها در آذربايجان و جنوب خزر را ثابت ميكند.
پروفسور ذهتابي ( تاريخ قديم تركان ايران ، جلد 1 ) و محمد تقي سياه پوش ( پيدايش تمدن در آذربايجان ) نيز با تحقيقات خيلي ارزنده ثابت ميكنند كه خاستگاه سومريان آذربايجان بوده است.
فريتز هومئل "Hommel، Fritz"در ترجمه لوحه هاي سومري، بيش از 300 كلمه تركي پيدا كرد، كلماتي كه اكثرا به همان شكل قديمي اش در تركي امروزي هنوز هم به كار برده ميشود، و لذا هومئل با استناد به كشفيات علمي خود از كتيبه ها و لوحه هاي سومري، زبان سومري را به عنوان ريشه زبان تركي و "پروتو ترك" معرفي كرد.
"دل هايمزِ ، Dell Hyme" پژوهشگر و زبانشناس وابسته به دانشگاه شيکاگو در بخش انسان شناسي در رابطه با ارتباط رياضي بين زبانها تحقيقي انجام داده و 200 لغت انگليسي را در دو زبان "سومري و ترکي " مقايسه کرده است. او در پژوهش چاپ شدهاش رابطه مشترک اين دو زبان را با مشابهت هاي لغوي موجود اثبات کردهاست. به اين صورت که بعد از 2000 سال گسست از يک زبان مرده ريشه لغات در زبان ترکي امروزي زنده است و مورد تکلم واقع ميشود. اين همه حقايق و شواهد براي آن ذکر ميشود که نظريه هاي رايج در ايران در مورد زبان کنوني ملت آذربايجان مورد بررسي مجدد قرار گيرد. چرا که عدم امکان دسترسي به اطلاعات و نيز اعمال منافع سياسي سبب شده اند که يک موضوع مهم علمي در مورد خاستگاه زبان کنوني مردم آذربايجان مخدوش شود و دانش صحيحي به مردم داده نشود.
در کتيبه اي آشوري از سال 716 ق. م. اسم قديمي کوه "سهند" که در بين اهالي ماد ـ ماننا استفاده مي شد، کوه " او آ اوش" و منطقه کوهستاني نزديک آن " او ايش ديش" آمده است. اين دليلي ديگر بر همزباني سومرها و قوتتي ـ لولوبي ها ميباشد. در زبان سومري "o، u، او" به معني عدد 10 ميباشد که در ترکي امروزي همان کلمه بصورت"اون، on" استفاده ميشود. "ايش، ائش" در زبان سومري به معني عدد3 که امروزه نيز در ترکي به صورت" اوش" استعمال ميشود. "ديش" در زبان سومري به معني "دندانه" و در ترکي امروزي به معني"دندانه؛ دندان" هنوز هم استعمال ميشود. لذا معني" او ايش ديش" ذکر شده در کتيبه آشوري به معني" سيزده دندانه" ميباشد و امروزه بدان محل "بش بارماخ" ميگويند. ( تاريخ ديرين ترکان ايران، ص 874، پروفسور زهتابي )
در لوحه اي سومري از 2100 ق. م.، شاعره اي سومري، به نام " بيدا"، «به معني يگانه در زبان ترکي باستان"، در شعري که بخاطر فراق از پسرش که در "همدان" زندگي مي کرد، سروده است؛ به کلمات و اسامي " کؤر"، " آراز"، " همدان"؛ " ساز"، "تار"، "غم"، "ايل"، " آي"" آد" به همان صورت که امروزه در ترکي آذري رايج است، در آن شعر بکار برده است. پروفسور تاريف آذرتورک، چارلز بارني، كوردون چايلد، هنري فرانكفرت و م. تقي سياهپوش ( پيدايش تمدن در آذربايجان ) معتقد هستند، كه سومرها موقع آمدن به بين النهرين كاملا به علم فلزكاري مجهز بودند و فلزات همراه آنان نه فقط شامل طلا و مس بود، بلكه شامل مفرع حقيقي نيز بود، اجداد آنان جايي ديگر، ( كه قطعا آذربايجان بود، چونكه آنجا نخستين پايگاه فلزكاري و گهواره اين صنعت شناخته شده است )، ياد گرفته بودند كه مس و قلع را ذوب كنند و مفرع بدست آورند، چون در سومر چيزي جز گل وجود نداشت. سومريان در طول حکومتشان در سومر ارتباط تنگاتنگي با همنژاد هاي خود در آذربايجان داشته و سنگهاي زينتي و مواد لازم براي صنعت فلزکاريشان را از اذربايجان تهيه ميکردند، در حماسه گيل قميش، در يکي از جنگها، گيل قميش با کمک دوست و همرزمش "enkidu" به جنگ "Huwawa" حاکم در کوهاي شمال، يعني آذربايجان، ميروند، تا با شکست دادن او که مانع رسيدن چوب جنگلي و سنگ هاي گرانقيمت به سومر ميشد، بجنگند.
با مطالعه سير تکامل خط ميخي سومري، و با توجه به اين حقيقت تاريخي که، سومرها قبل از مهاجرت به بين النهرين، قرنها در آذربايجان زندگي کردند، ميتوان با قاطعيت گفت که تمدن سومري ادامه و شکل تکامل يافته تمدن قوبوستان آذربايجان بود. از تمدن قوبوستان، که قديمي ترين تمدن شناخته شده تاريخ بشريت ميباشد هزاران نوشته تصويري باقي مانده و سومرها بعدها اين خط تصويري را به خط ميخي تکامل دادند. پروسه اختراع خط هزاران سال طول کشيده است و سومرها يکدفعه آنرا اخترا نکردند.
وابستگي و خويشاوندي زباني و فرهنگي بين مردم كنوني آذربايجان و سومرها خيلي قوي بوده و مورد تاييد اكثر تاريخدانان ميباشد و خيلي ها مثل" ف. هومئل" زبان سومري را پروتوترك مينامند. من فقط بطور خيلي مختصر به بخش كوچكي از اينها اشاره كردم، و در خاتمه مطلبي را راجع به يك نمونه از صدها مشترکات فرهنگي بين سومريان و تركان، اشاره كرده و مطلب را تمام ميكنم، آن هم صنعت موسيقي ميباشد اوزان ها و عاشيق ها در فرهنگ تركي جايگاه بخصوصي دارند و در كل تاريخ هزاران ساله تركان اوزان ها هميشه حضور فعالي در بين اقوام ترک داشته اند. فرهنگ، تاريخ، داستانها و حماسه هاي تركان را، اين نوازندگان خلقي، سينه به سينه با صداي دلنواز سازشان زنده نگه داشته اند. قديمترين ساز تركي كه تا حال پيدا شده در تركستان شرقي و منطقه اورومچي پيدا شده كه قدمتش به 400 سال قبل از ميلاد ميرسد، ولي قديمترين پيكره يك اوزان با سازش در دست مربوط به سومرها و در بين النهرين پيدا شده است و مربوط به 2400 ق م ميباشد، چيزي كه در نگاه اول، توجه بيننده را به خود جلب ميكند، اين هست كه كلاه، كمربند وشكل ساز، و مهمتر از آن طرز گرفتن ساز ايستاده و ساز را به سينه ميفشارد عينا شبيه اوزان هاي امروزي آذربايجان و جهان ترك هست. موسيقي اوزاني كه شاخص ترين و قديمي ترين هنر موسيقي آذربايجان و ساير ملل ترك تبار است، در هزاره هاي قبل از ميلاد در بين سومري ها و ايلامي ها رايج بود و نشانه هاي بعدي آن در هزاره اول قبل از ميلاد در بين ماننا ها، كانقا ها و بعد ها در بين اشكانيان ديده ميشود. خاستگاه اصلي و اوليه موسيقي اوزاني حوزه درياي خزر بوده و هنوز هم در آن حوزه رايج مي باشد. كتيبه هاي زيادي از سومر و ايلام به موسيقي اوزاني اشاره ميكنند، مثلا: در سال 2250 ق م "كوتيك ايشوسپناك" پادشاه عيلام به اوزان ها حقوق ميداد تا شب و روز در جلوي معبد خداي ايشوسپناك بنوازند ( دنياي گم شده عيلام صفحه 68 ).
در سال 2150 ق م ، زمانيكه قوتتي هاي آذربايجان در بابل حكومت ميكردند" گوده" شاه سومري "لاقاش"، كه زير دست آنها بود، به سرپرست اوزان هاي شهر دستور ميدهد كه پرستشگاه اينانا نه نه، الهه سومري را با نواختن ساز پر از نواي شادي كنند ( تاريخ پيشرفت علمي و فرهنگي بشر، جلد 1، صفحه 558 ). آلات موسيقي زيادي، همچون کمانچه، ني، دهل، چنگ، قووال از سومرها پيدا شده است.
پس ميبينيم كه علاوه بر زبان، موسيقي سومري نيز در بين تركان امروزي زنده هست. با توجه و تكيه بر آثار باقي مانده از سومر و تحقيقات وسيع سومر شناسان بطور قطعي ثابت ميشود كه سومر ها شاخه اي از تركان باستاني بودند كه درحوالي 5500 سال ق م همراه با ديگر اقوام باستاني ترك، هوري ها، قوتتي ها، سابير ها، لولوبي ها، كاسسي ها و ... از آسياي ميانه به آذربايجان كوچ كردند و سومر ها بعد از زندگي طولاني و تشكيل دولت در آذربايجان به بين النهرين كوچ كرده و با علم و دانشي كه از آذربايجان به همراه داشتند توانستند اولين تمدن بشري را بنا كرده و بزرگترين خدمات را به بشريت انجام دهند.
تركان دنيا ، به خصوص تركان آذربايجان ، به عنوان وارثين حقيقي سومرها به آنان افتخار كرده و همچون فرزندان راستين آنها در راه صلح و خدمت به بشريت هيچ وقت كوتاهي نكرده اند. همچون اجداد سومريشان، آذر بايجاني ها نيز هميشه مقدم مهمانان و تازه واردين به سرزمينشان را گرامي داشته اند، هرچند که بعضي از آنها همچون ارمني ها و آشوري ها در اين اواخر، نمک را خورده و نمکدان را شکسته اند.
1- 1956، From the tablets of sumer، samuel noah kramer
2- 1983 Inanna ، Diane Wolstein، Queen of Heaven and earth" ـ، samuel noah kramer، ص 130
2- 1983 Inanna ، Diane Wolstein، Queen of Heaven and earth" ـ، samuel noah kramer، ص 130
No comments:
Post a Comment