Thursday, May 6, 2010

آغاجری

در روزگاران گذشته، یعنی در قرن پنجم میلادی قبیله ترک آغاجری در کناره های رود ولگا و در منطقه دشت های قپچاق زندگی می کردند و برخی از منابع تاریخی و سفرنامه های قرون اولیه اسلامی از آنان به نام قوم برطاس نام برده اند و از این قوم در دوره سلجوقیان هم در کتاب مسامره الاخبارآقسرایی و در صفحات 302 و 303 و 305 آن نام برده شده و از امیر آغاجری آن نام برده شده است و کاشغری هم در صفحه 40 کتاب دیوان لغات الترک خود از این قوم نام می برد و ابوالغازی بهادرخان در صفحه 31 کتاب خود « شجره تراکمه» آنان را یکی از 24 قبیله ترکان اوغوز می داند. بعدها قبیله آغاجری به همراه قبایل دیگر اوغوز به ایران آمده و برخی هم به منطقه آناتولی ترکیه کوچ کردند و برخی از آنان نیز به شمال دریای سیاه مهاجرت نمودند و مغولان نیز در سرکوب آنان در دوره هلاکوخان به شدت اقدام نمودند و آنان هم در تقابل با مغولان و تیموریان در خدمت قراقویونلوهای ترک درآمدند و بعد از دوره سلجوقیان جامع التواریخ در صفحات 42 و 52 و 54 و 207 خود از آغاجریان مزبور نام می برد. امروزه هم تعدادی از طوایف ترک آغاجری در منطقه آذربایجان شرقی و در استان زنجان و همدان و خوزستان به سرمی برند و اصولاً منطقه نفت خیز آغاجری بهبهان که در خوزستان است به نام این قوم ترک نامگذاری شده است. که همراه با دیگر اقوام افشار خوزستان در دوره سلجوقیان در منطقه خوزستان اسکان یافته بودند و نیز صفحات 13 و 17 و 81 و 82 و 122 کتاب تاریخ مراغه از دهات آنان در این شهرستان آذربایجان شرقی نام می برد و در استان زنجان نیز برخی دهات متعلق به آنان است که از آن جمله ده آغاجری که در نزدیکی سجاس قرار دارد و در استان همدان نیز در برخی دهات سکونت دارند و برخی نیز به شهر همدان کوچیده اند.
حمدالله مستوفی در دوره ایلخانی، در صفحه 81 کتاب نزهب القلوب خود در مورد 4 ناحیه شهر خلخال از آنان یاد می کند و در این باره می نویسد: خامده بیل یکی از چهار ناحیه خلخال بود که در سابق شهر فیروزآباد نام داشت که حکامش را آغاجریان تشکیل می دادند و این شهر فیروزآباد را در صفحات دیگر کتاب خود بخشی از طارم زنجان می داند که چسبیده به منطقه خلخال است. صفحه 203 کتاب تاریخ تیموریان و ترکمانان در این باره نیز می نویسد که آغاجریها همراه طوایف دیگر حاجی لو و دوخارها و بایراملوها و اینانلوها از قبایل متحد ایل ترک قره قویونلو بودند. نیز صفحات 37 و 145 کتاب دیاربکریه که به حوادث دوران قرا قویونلوها می پردازد در این صفحات حود از حسن بیک آغاجری در این دوره تاریخی نام می برد که رئیس قبیله آنان بود و در صفحه 37 دیار بکریه می نویسد که مسماة تاتار خاتون که خواهر قرا محمد و والده حسن بیک آغاجری بود یک قطار شتر نزد عثمان بیک پیشکش آورد و در صفحه 145 کتاب دیاربکریه در جریان قتل اسکندر میرزای قراقویونلو که بعد از قرا یوسف قراقویونلو در رأس قدرت آنان در آذربایجان بود و در دوره شاهرخ تیموری به قتل رسید؛ دراین باره می نویسد که در جریان اسکندر میرزا قراقویونلو جمعی از امرا مثل شهسوار بیرامی و حسن آغاجری نیز با شاه قباد اتفاق نمودند و او را به امارت قبول کردند و با او عهد و پیمان بستند و شاه قباد خزانه را متصرف شد و بعضی از آن را بر لشکر قسمت کرد و صورت امر به عم خود، جهان شاه میرزا اعلام نمود. در مورد جهان شاه قراقویونلو که در زنجان نیز مسجد جامعی نظیر مسجد کبود تبریز ساخته بود و به نقل صفحه 146 کتاب دیاربکریه وی یکی از بیوه های پدرش قره یوسف را به سولان بیگ آغاجری داد. تا از طریق وصلت خویشاوندی با وی همبستگی اقوام قبیله آغاجری را در مسائل نظامی به دست آورد و نیز کتاب دیار بکریه در صفحات 194 و 197 و 241 و 271 و 542 کتابش از علی بیگ آغاجری نام می برد که یکی از سران قبیله ترک آغاجری بود. که از متحدان سیاسی آنان در مسائل آذربایجان بود. و همین کتاب از علی بیگ آغاجری در صفحات 194 و 197خود از وی نام می برد که چگونه در درگیری های نظامی دوران آق قویونلوها شرکت داشت. و در صفحه 241 کتابش از همین علی بیگ آغاجری به عنوان سردار جهانشاه قره قویونلو نام می برد که در ایلغار منطقه ارزنجان نقش داشت و بعد از مرگ جهانشاه قره قویونلو هم به خدمت اوزون حسن آق قویونلو در می آید. و نیز به نقل صفحه 471 کتاب دیاربکریه او در تقابل با آق قویونلو ها از حسن علی فرار کرده و به اردوی سلطان ابوسعید تیموری می پیوندد ولی بعضی از سران قبیله آغاجری ترک به آق قویونلوها می پیوندند و از جمله حاجی حسن آغاجری بود که به نقل صفحات 438 و 441 و 442 کتاب دیار بکریه به همراه حاجی بیگ گاورودی به اوزون حسن آق قویونلو می پیوندد و نیز به نقل صفحه442 کتاب دیار بکریه اوزون حسن آق قویونلو هم در عوض منطقه قزوین را به حاجی حسن آغاجری می دهد.
در دوره صفویه هم گرچه طوایف ترک آغاجری یکی از هفت ایل ترک قزلباش و تشکیل دهنده دولت صفویه نبودند ولی همچنان اقتدار خود را تا حدودی حفظ کرده بودند و به همین دلیل در صفحات 332 و 333 کتاب تاریخ ایلچی نظام شاه در دوره شاه طهماسب صفوی و درسال 953 هجری در این کتاب از آقاهای آغاجری و طایفه آغاجری خوزستان که در منطقه دزفول و شوشتر آن موقع مستقر بودند نام می برد و نیز کتاب مرآت البلدان در صفحه 2371 خود از طوایف آغاجری خوزستان و به همراه دیگر طوایف لر و بهمنی نام می برد که به صورت 7 هزار خانواده ایلی در اطراف بهبهان پراکنده بودند و نیز کتاب تاریخ و جغرافیای کهکیلویه هم در صفحات 72 و 122 و 138 و 152 و 243 و 395 و 411 و 412 و452 و 453 خود از قوم آغاجری منطقه کهکیلویه و بهبهان نام می برد. و در فرهنگ آبادی های کشور نیز در صفحات 12 و 17 و 81 و 83 و 122 آن و درباره دهستانهای دیزجرود از دهات اقوام ترک آغاجری نام برده شده است. و به علاوه جلد چهارم کتاب آثار و بناهای تاریخی خوزستان و در صفحه 366 خود از تیره های آغاجری و طوایف دیگر متحد این ترکان خوزستان نام می یرد که در منطقه بهبهان زندگی می کردند و در این باره می نویسد: اولین آغاجری است که از تیره های افشار، بیگدلی، تیلکوز، جامه بزرگی، جغتایی، داوری، شولی، قره باغی، گشتیلی و برخی لرها تشکیل شده اند و در حومه بهبهان زندگی می کنند و در صفحه 400 جلد چهارم کتاب آثار و بناهای تاریخی خوزستان هم می نویسد: در اطراف بهبهان و زیدان و قلعه کلات و طرفین روزخانه خیرآباد و مارون، طوایف آغاجری و قره جری سکونت دارند و تیره های آغاجری و قره جری عبارتند از: افشار، داوری، جغتایی، شولی، لرزبان، بیگدلی، جامه بزرگی، گشتیل، قره باغی، تیلکوز، و این طوایف ترک زبان هم و خوانین آنها به نام آقا شهرت گرفته اند؛ مانند یوسف خان پسر آقاخان پسر الله ور آقا، به جای پسر آقای برات آقا و امثال آن.
آری امروزه تعداد زیادی از این اقوام ترک زبان ایرانی علاوه از منطقه آذربایجان و زنجان و همدان در خوزستان هم هستند و منطقه نفت خیز آغاجری این منطقه به نام این قبیله ترک است که قبلا متحدان ایل قرا قویونلوها بودند ولی هنوز در علم مردم شناسی دانشکده های ایرانی تحقیقی درباره این قوم ترک ایرانی انجام نشده است.
تذکر: رعایت حقوق مؤلف و نشریه یابرام الزام قانونی است.

No comments:

Post a Comment