| استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق - دوزگون |
| دكتر حسين محمدزاده صديق در 15 تيرماه 1324 در محلهي باستاني سرخاب تبريز واقع در دامنههاي كوه «عينالي» ديده به جهان گشودند. پدرشان نوهي آقا ميرعلي سرخابي صاحب كتاب ربيع الشّريعه و پيشنماز مسجد و مادر ايشان، دختر عباسقلي خان از خوانين اردبيل و از رزمندگان خوشنام نهضت مشروطه و قيام شيخ محمد خياباني بود كه در گير و دار مشروطه به تبريز كوچيده و در محلهي سرخاب ساكن شده بود |
| 09/01/2010 |
|
| دكتر حسين محمدزاده صديق در 15 تيرماه 1324 در محلهي باستاني سرخاب تبريز واقع در دامنههاي كوه «عينالي» ديده به جهان گشودند. پدرشان نوهي آقا ميرعلي سرخابي صاحب كتاب ربيع الشّريعه و پيشنماز مسجد و مادر ايشان، دختر عباسقلي خان از خوانين اردبيل و از رزمندگان خوشنام نهضت مشروطه و قيام شيخ محمد خياباني بود كه در گير و دار مشروطه به تبريز كوچيده و در محلهي سرخاب ساكن شده بود. مادر پرهيزگار ايشان، نام حسين را به او برگزيد تا ياد آور روشنگريهاي امام حسين (ع) باشد. در كودكي او را به مسجد جامع تبريز فرستادند و در ?نجا نزد آقا ميرزا غلامحسين هريسي، آقا ميرزا عمران و مرحوم وقايعي مشكات تبريزي به تعليم قرآن، فلسفه اسلام، فقه، احكام و اصول دين مشغول شد. پس از آن، ايشان را به مكتب خانه فرستادند. حسين كه 8 يا 9 سال داشت به خاطر استعداد و تيزهوشي، در مسجد و گاهي در منزل آنچه را آموخته بود به افراد بيسواد محله تعليم ميداد و توانست تعداد زيادي از آنان را باسواد كند. در سال 1331 پدرش به عنوان مسؤول پست و تلگراف به روستاي خمارلو در مرز شوروي اعزام شد. حسين، فرزند ارشد خانواده كلاس اول ابتدايي را در روستاي خداآفرين گذراند. پس از آن مجددا به تبريز بازگشتند و در مدارس خيام و حكمت به ادامه تحصيل مشغول شدند. يكي از وقايع تلخ دوران كودكي استاد درگذشت پدربزرگ مادري بود. مؤانست با عباسقلي خان - پدربزرگ مادري- در دوران كودكي در شكل گيري بلندنظري و آرمانجوييشان تأثير بسزايي داشت. در سال از جملهي نكات بارز دوران نوجواني استاد، آشنايي، مطالعه و تلاش وافر ايشان از اوخر دورهي راهنمايي براي يادگيري الفباي اوستايي و خواندن متون مربوط به آن است . اين مهارت باعث شد كه استاد دروس دبيرستان خود را به زبان تركي و به الفباي اوستايي بنويسند، و اين در حالي بود كه همكلاسيها سعي ميكردند از اين خطوط غريب سر در بياورند. پس از طي دوران تحصيل در دانشسرا، مشغول به تدريس در روستاهاي آذربايجان از جمله هريس شده و در همان حال به تحصيل در رشتهي ادبيات دانشگاه تبريز همت گماشتند . ايشان در كلاسهاي درس، خواندن و نوشتن را به شاگردانشان به زبان آذربايجاني آموزش ميدادند. اين كار در رژيم پهلوي دردسرهاي فراواني را برايشان به همراه آورد ولي همچنان پايمردي كردند. و اما نخستين مقالهي ايشان در اثر همين حركتها مردم با گنجينههاي علم و ادب خطهي آذربايجان هر چه بيشتر آشنايي حاصل كردند . گنجينههايي كه در زير گرد و غبار خودكامگي ستمشاهي پنهان شده بود. در سال 1347 مجله «هنر و اجتماع» را در تبريز به دو زبان تركي و فارسي منتشر ساختند كه پس از چاپ هفتمين شماره، توسط ساواك دستگير و به زندان روانه شدند. پس از مدتي از زندان آزاد گرديدند، ليكن مدرك ليسانسشان را تا سال 1350 نگه داشتند و ندادند. دو سال قبل از اين تاريخ (1348) توسط دانشگاه استانبول پذيرفته شدند ولي ايشان را ممنوع الخروج كردند. در سالهايي كه در دبيرستانهاي اردبيل تدريس ميكردند با همكاري دانش آموزان به گردآوري فولكلور و ادبيات شفاهي آذربايجان همت گماشته و سعي كردند در جلسات خصوصي به دانش آموزان، خواندن و نوشتن به زبان مادري را بياموزند . به همين دليل ساواك در شهر اردبيل استاد را احضار كرده و 41 روز تحت آزار و بازجويي قرار دادند اما نتوانستند تهمت خود را دال بر وابستگي به احزاب اثبات كنند لاجرم ايشان را فقط به جرم اقدام عليه امنيت كشور به دادگاه نظامي كشاندند و ايشان را به شش ماه زندان و پنج سال تعليق از خدمت دولتي محكوم كردند. پ?يمردي و استواريشان باعث شد كه در زندان هم به آموزش زبان تركي مشغول شوند و به اين خاطر مدتي را نيز در انفرادي محبوس گرديدند. استاد در همين ايام، سه دفتر شعر با عنوان قالادان قالايا، هاني بس يولداشين اؤردك و ساواش نغمهلري سرودند كه آن دفترچهها را به همبندان خويش سپرند ليكن آن همبندان حق امانت را به جا نياورده و تا كنون آن دفترچهها را به ايشان تحويل ندادهاند. پس از آنكه از زندان آزاد شدند ايشان را مجبور به ترك تبريز كردند . لاجرم به تهران آمدند تا به كاري مشغول شوند. در اين زمان در انتشارات اميركبير و به صورت غير رسمي در هنرستان به كار پرداختند. در اين سالها كتاب شعر صمد بهرنگي منظومهسي را سرودند. بعد از گذشت مدتي در صدا و سيما مشغول به كار شدند. اما پس از نه ماه، از طرف ساواك رد صلاحيت گرديدند. از سال 1351 تا 1357 وارد دورهي تازهي انتشار كتابهاي خود شدند. استاد در اين سالها در اولين كتابشان تحت عنوان «واقف، شاعر زيبايي و حقيقت» به بررسي كوتاه در زمينهي ت?ريخ ادبيات تركي ميپردازند. از جمله ديگر كتابها ميتوان قصههاي روباه در ادبيات شفاهي آذربايجان، داستانهاي كچل در ادبيات شفاهي آذربايجان، نمايشنامههاي ميرزا آقا تبريزي، منظومه آرزي و قمر، تاريخ آذربايجان، فلسفه تكاملي، انقلاب بورژوازي در انگلستان و . . . را نام برد. ايشان در همين سالها كتاب عاشيقلار را چاپ كرد كه نخستين تحقيق در اين زمينه بود. در همين ايام در دانشگاه تهران در مقطع كارشناسي ارشد پذيرفته و همچنين از طرف كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان به عنوان مترجم دعوت به كار شدند « اول آنكه بيش از همه به خود رسالهي اخلاقيه و ديگر آثار او توجه كرديم، همچنين دربارهي پدر ميرزا آقا اطلاعاتى در برخى منابع نظير در اين زندگىنامهى تطبيقى، مناسبت ميرزا آقا با اشخاصى نظير ميرزا يوسف خان مستشاراليه و ميرزا عبدالرحيم بخارزاده تبريزى، ملكالمتكلمين و ميرزا آقا خان كرمانى با نموده مىشود . در بخش دوم تز، آثار ميرزا آقا تبريزى به بحث گذاشته مىشود و در اين بخش پس از بحث مختصرى پيرامون پيدايش نثر نوين فارسى در قرن گذشته خلاصهاى از هر يك از پنج نمايشنامهي ميرزا آقا تبريزى و تحليلى از آنها به دست داده مىشود. و نيز روزنامههاى استقلال «ناله ملت و حشراه الارض» معرفى مىشود. در بخش سوم تز، به تحليل رساله اخلاقيه مىپردازيم?از آنجائيكه اثر به علم اخلاق مربوط مىشود، پس از بحث كوتاهى پيرامون اخلاق و موضوع و اقسام آن ترجيحا پيرامون علم اخلاق و جاى آن در يونان باستان و شرح نسبتا مبسوطى از علم اخلاق در اسلام تحت عنوان «اخلاق در ادبيات اسلامى» و نشان دادن اشكال اخلاق اسلامى به آيات شريفهاى نظير: «افحسبتم انّما خلقناكم عبثا» (مومنون 115) «ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» (زاريات 56) «ايحسب الانسان ان يترك سدى» (قيامت 36) «و ما خلقنا السّماء و الارض بينها لاعبين» (انبياء 16) از كتاب اخلاق ترجمه حنين بن اسحاق و تفسير شرح فارابى و ا?ن مسكويه و كندى سخن به ميان مىآيد و سپس از امّهات كتب اخلاق كه به فارسى نوشته شده گفتگو مىشود و پس از دادن خلاصه كليه چهارده فصل و مقدمه و موخره رسالهي اخلاقيه اثر مورد بحث تحت عناوينى نظير: مقاصد تربيتى در رساله اخلاقيه، موضوعات دينى و فلسفى و جبريه و اختياريه، مناسبت با متون دينى اسلامى، توجه به آيات و احاديث و غيره تحليل مىشود. بخش چهارم تز، متن رساله اخلاقيه را شامل است كه براى نخستين بار از روى نسخهاى به خط خود مولف كه در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران محفوظ است به جهان علم شناسانده مىشود در دوران پس از انقلاب اسلامي مجددا دعوت به كار شدند و به تدريس - هم در تربيت معلم و هم در دانشگاهها- اشتغال ورزيدند. در طي اين سالها همچنان به تحقيق، ترجمه، تأليف و تدوين كتب مختلف همت گماشتند. در سال 1359 نشريه انقلاب يولوندا و در سال 1362 نشريهي يئني يول را راه اندازي كردند. در سال 1364 در كنار تدريس، به عنوان مترجم رسمي قوهي قضائيه مشغول به كار شدند و درسال 1369 هفتهنامه سهند (ضميمهي روزنامه اطلاعات) را به زبان تركي، به تنهايي به مدت پانزده سال براي چاپ آماده كردند كه متأسفانه اين همكاري به نحو ن?مناسبي منقطع گرديد. در اين اثناء براي تدريس زبان و ادبيات تركي و فارسي در سراسر ايران از هيچ كوششي فروگذار نكردند. از آن جمله تدريس در دانشگاه شهرهاي: تبريز، اروميه، اردبيل، تكاب، همدان، اصفهان، قزوين، زنجان، سمنان و شيراز را ميتوان نام برد. تا آنكه در سال 1373 ايشان را بازنشسته كردند ولي استاد دمي از پاي ننشست. هم اكنون استاد زندگي استاد در يك نگاه تحصيلات 1. 2. 3. 4. 5. سوابق شغلي : معلم و مدير دبستان : از سال 1342 تا 1348. دبير دبيرستانهاي آذربايجان شرقي از سال 1348 تا 1350. دبير دبيرستانهاي تهران از سال 1350 تا 1357 ويراستار بخش بين المللي انتشارات امير كبير از سال 1351 تا 1357. مدرس تمام وقت مراكز تربيت معلم تهران از سال 1362 تا 1373. بازنشسته از تربيت معلم در سال 1373. مترجم رسمي قوه قضائيه از سال 1364 تا كنون. مسؤول بخش بين الملل انتشارات بعثت و نظارت بر نشر 300 عنوان كتاب به زبانهاي كشورهاي همسايه و آسياي ميانه از سال 1369 تا 1373. مسؤول انتشار هفتهنامهي سهند وابسته به روزنامهي اطلاعات براي جمهوريهاي قفقاز از سال 1368 تا 1381. استاد دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن . استاد دانشگاه آزاد اسلامي واحد زنجان . استاد دانشگاه سوره . استاد دانشگاه تهران (دانشكده ابوريحان پاكدشت). استاد دانشگاههاي تهران، صنعتي شريف، شهيد بهشتي، صنعتي اصفهان و غيره(تدريس زبان و ادبيات تركي آذربایجانی و استانبولي |
Saturday, May 15, 2010
دکتر حسین محمدزاده صدیق
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment