تاپماجا (چيستان)
تاپماجا يا چيستان سئوالي است ايهامي ، ابهامي ، دوپهلو و پوشيده كه درباره جسمي خاص يا موضوعي خاص مي پرسند و مخاطب بايد با توجه به عدم صراحت آن ، پاسخ را تخمين بزند. از ظاهر چيستان يك منظور افاده مي شود و از باطنش منظوري ديگر ، اما پاسخ چيستان همان منظور نهان يا باطني آن است. اين نوع فولكلور را افرادي خوش ذهن و كنايي خلق كرده اند تا تيزهوشي اطرافيان خود را بسنجند ، يا اينكه حيوانات ، رنگها ، موضوعات ، اجسام و غيره را به كودك ياد دهند. سازندگان اين هنر ادبي ، براي ساختن آن غالباً از ابزار شوخي و مزاح ، تشبيه و كنايه استفاده كرده اند. شكلگيري چيستان را به سده 8 هجري و به منطقه هرات نسبت مي دهند و باني آنرا «شرف الدين علي يزدي» ـ مورخ اميرتيمورـ مي دانند. اين هنر ادبي در دوره وزارت اميرعليشير نوائي به اوج رسيد. اميرعلي شير نوائي كه خود شاعري چيره دست بود ، ابيات زيادي را به طرح معما در اشعار تركي خود اختصاص داد.
تاپماجا جاي خود را در ادبيات محاوره هم باز كرده است. يعني وقتي سئوال مي شود ، گوينده نمي خواهد پاسخي بشنود ، بلكه با علم به دانستن پاسخ از طرف شنونده ، مفهومي را مي خواهد به ايشان برساند. يعني در اينجا تاپماجا نقش مثل را بازي مي كند. مثلاً بسيار شنيده ايم كه يك نفر مي گويد: «بير بالاجا بويو وار ، دام دولوسو تويو وار». گوينده نيازي به پاسخ شنونده ندارد چرا كه گوينده مي داند كه شنونده پاسخ را مي داند.
در فولكلور آذربايجان ، گاه در قالب باياتي ، چيستانهائي طرح مي شود كه تلفيق اين دو فولكور هم بر زيبائي كار مي افزايد و كودكان ما بدين صورت با دو هنر ادبي ، مفهومي را ياد مي گيرند. مانند «ياتاندا يومرو ياتار ، اتين درمان تك ساتار ، هركس ايسته سه توتسون ، الينه تيكان باتار!». كودك نيز با ذهن پروري و شناخت قبلي پاسخ مي دهد: كيپري.
اشاره به معدودي از اين چيستانهاي رايج در ميان مردم ميانه مي تواند غناي اين فولكلور را در ميان خلق ما به نمايش بگذارد:
هاميني بزر ، اؤزو لوت گزر ـ ايگنه
هاميني باشينا ييغيب آغلار ـ سماوار
يئر آلتيندا قيرميزي بوغچا ـ سوغان
دايانيبدير داياقسيز ، بويانيبدير بوياقسيز ـ گؤي
دامدان دوشر ، بالالاري سپه له نر ـ قارپوز
داغ اوستونده پارا فطير ـ آي
آلچاق دامدان قار ياغار ـ الك
دامدان داما دنگه لي گؤز ـ تگرگ
نه يئرده ، نه گؤيده ، خيرداجا جهان ايچينده ـ باجا
دام اوسته دايلاق اوينار ـ دولو
هيني هينيجه ، بورنو ايريجه ـ هارا گئديسن ، بو ياري گئجه؟ ـ ارسين
داغدا تاپيلدار(كولوك) ، چايدا شاپيلدار(باليق) ، اوبادا فرمان(ايت) ، كندده سليمان(خوروز)
حاجيلار حاجا گئدر ، عهد ائلر گئجه گئدر ، بير يومورتا ايچينده ، 150 جوجه گئدر ـ نار
بالدان شيرين ، بالتادان آغير ـ يوخو
بير كؤپرو آلتيندا ايكي يول ـ بورون
بويو نؤكردن آلچاق ، حوكمو شاهدان اوجا ـ اوشاق
تاپماجا يا چيستان سئوالي است ايهامي ، ابهامي ، دوپهلو و پوشيده كه درباره جسمي خاص يا موضوعي خاص مي پرسند و مخاطب بايد با توجه به عدم صراحت آن ، پاسخ را تخمين بزند. از ظاهر چيستان يك منظور افاده مي شود و از باطنش منظوري ديگر ، اما پاسخ چيستان همان منظور نهان يا باطني آن است. اين نوع فولكلور را افرادي خوش ذهن و كنايي خلق كرده اند تا تيزهوشي اطرافيان خود را بسنجند ، يا اينكه حيوانات ، رنگها ، موضوعات ، اجسام و غيره را به كودك ياد دهند. سازندگان اين هنر ادبي ، براي ساختن آن غالباً از ابزار شوخي و مزاح ، تشبيه و كنايه استفاده كرده اند. شكلگيري چيستان را به سده 8 هجري و به منطقه هرات نسبت مي دهند و باني آنرا «شرف الدين علي يزدي» ـ مورخ اميرتيمورـ مي دانند. اين هنر ادبي در دوره وزارت اميرعليشير نوائي به اوج رسيد. اميرعلي شير نوائي كه خود شاعري چيره دست بود ، ابيات زيادي را به طرح معما در اشعار تركي خود اختصاص داد.
تاپماجا جاي خود را در ادبيات محاوره هم باز كرده است. يعني وقتي سئوال مي شود ، گوينده نمي خواهد پاسخي بشنود ، بلكه با علم به دانستن پاسخ از طرف شنونده ، مفهومي را مي خواهد به ايشان برساند. يعني در اينجا تاپماجا نقش مثل را بازي مي كند. مثلاً بسيار شنيده ايم كه يك نفر مي گويد: «بير بالاجا بويو وار ، دام دولوسو تويو وار». گوينده نيازي به پاسخ شنونده ندارد چرا كه گوينده مي داند كه شنونده پاسخ را مي داند.
در فولكلور آذربايجان ، گاه در قالب باياتي ، چيستانهائي طرح مي شود كه تلفيق اين دو فولكور هم بر زيبائي كار مي افزايد و كودكان ما بدين صورت با دو هنر ادبي ، مفهومي را ياد مي گيرند. مانند «ياتاندا يومرو ياتار ، اتين درمان تك ساتار ، هركس ايسته سه توتسون ، الينه تيكان باتار!». كودك نيز با ذهن پروري و شناخت قبلي پاسخ مي دهد: كيپري.
اشاره به معدودي از اين چيستانهاي رايج در ميان مردم ميانه مي تواند غناي اين فولكلور را در ميان خلق ما به نمايش بگذارد:
هاميني بزر ، اؤزو لوت گزر ـ ايگنه
هاميني باشينا ييغيب آغلار ـ سماوار
يئر آلتيندا قيرميزي بوغچا ـ سوغان
دايانيبدير داياقسيز ، بويانيبدير بوياقسيز ـ گؤي
دامدان دوشر ، بالالاري سپه له نر ـ قارپوز
داغ اوستونده پارا فطير ـ آي
آلچاق دامدان قار ياغار ـ الك
دامدان داما دنگه لي گؤز ـ تگرگ
نه يئرده ، نه گؤيده ، خيرداجا جهان ايچينده ـ باجا
دام اوسته دايلاق اوينار ـ دولو
هيني هينيجه ، بورنو ايريجه ـ هارا گئديسن ، بو ياري گئجه؟ ـ ارسين
داغدا تاپيلدار(كولوك) ، چايدا شاپيلدار(باليق) ، اوبادا فرمان(ايت) ، كندده سليمان(خوروز)
حاجيلار حاجا گئدر ، عهد ائلر گئجه گئدر ، بير يومورتا ايچينده ، 150 جوجه گئدر ـ نار
بالدان شيرين ، بالتادان آغير ـ يوخو
بير كؤپرو آلتيندا ايكي يول ـ بورون
بويو نؤكردن آلچاق ، حوكمو شاهدان اوجا ـ اوشاق
No comments:
Post a Comment